سایت مرتبط
اوقات شرعی
روزشمارغدیر
سوره بقره آيه 188
( 0 Votes )
- توضیحات
- منتشر شده در چهارشنبه, 16 مرداد 1392 06:22
- نوشته شده توسط اپراتور Sahand-Kavir.Com
آيه و ترجمه
وَ لا تَأْكلُوا أَمْوَلَكُم بَيْنَكُم بِالْبَطِلِ وَ تُدْلُوا بِهَا إِلى الحُْكامِ لِتَأْكلُوا فَرِيقاً مِّنْ أَمْوَلِ النَّاسِ بِالاثْمِ وَ أَنتُمْ تَعْلَمُونَ(188)
ترجمه :
188 - و اموال يكديگر را به باطل (و ناحق ) در ميان خود نخوريد! و براى خوردن بخشى از اموال مردم به گناه ، (قسمتى از) آن را (به عنوان رشوه ) به قضات ندهيد، در حالى كه مى دانيد (اين كار، گناه است )!تفسير:
خطوط اصلى اقتصاد اسلامى
اين آيه اشاره به يك اصل كلى و مهم اسلامى مى كند كه در تمام مسائل اقتصادى حاكم است ، و به يك معنى مى شود تمام ابواب فقه اسلامى را در بخش اقتصاد، زير پوشش آن قرار داد، و به همين دليل فقهاى بزرگ ما در بخشهاى زيادى از فقه اسلامى به اين آيه تمسك مى جويند، مى فرمايد: اموال يكديگر را در ميان خود به باطل و ناحق نخوريد (و لا تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل ).
در اينكه منظور از ((باطل )) در اينجا چيست ، تفسيرهاى مختلفى ذكر كرده اند، بعضى آن را به معنى اموالى كه از روى غصب و ظلم به دست مى آيد دانسته اند.
و بعضى اشاره به اموالى كه از طريق قمار و مانند آن فراهم مى گردد.
و بعضى آن را اشاره به اموالى مى دانند كه از طريق سوگند دروغ (و انواع پرونده سازيهاى دروغين به دست مى آيد).
ولى ظاهر اين است كه مفهوم آيه عموميت دارد و همه اين مسائل و غير اينها را شامل مى شود، زيرا ((باطل )) كه به معنى زايل و از بين رونده است ، همه را در بر مى گيرد، و اگر در بعضى از روايات ، از امام باقر عليه السلام تفسير به ((سوگند دروغ ))، و در روايتى از امام صادق عليه السلام تفسير به ((قمار)) شده است ، در واقع از قبيل بيان مصداقهاى روشن است .
بنابراين هر گونه تصرف در اموال ديگران از غير طريق صحيح و به ناحق مشمول اين نهى الهى است .
تمام معاملاتى كه هدف صحيحى را تعقيب نمى كند و پايه و اساس عقلائى ندارد مشمول اين آيه است .
همين معنى در سوره نساء آيه 29 با توضيح بيشترى خطاب به مؤ منان آمده است ، مى فرمايد: يا ايها الذين آمنوا لا تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل الا ان تكون تجارة عن تراض منكم : ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اموال يكديگر را به باطل و از طرق نامشروع نخوريد مگر اينكه تجارتى باشد كه با رضايت شما انجام گيرد.
استثناء تجارت ، توأ م با تراضى ، در واقع بيان يك مصداق روشن از طرق مشروع و حلال است ، و هبه و ميراث و هديه ، وصيت و مانند آن را نفى نمى كند، زيرا آنها نيز از طرق مشروع عقلائى است .
جالب اينكه بعضى از مفسران گفته اند: قرار گرفتن آيه مورد بحث بعد از آيات روزه (آيات 182 - 187) نشانه يك نوع همبستگى در ميان اين دو است ، در آنجا نهى از خوردن و آشاميدن به خاطر انجام يك عبادت الهى مى كند، و در اينجا نهى از خوردن اموال مردم به ناحق كه اين هم نوع ديگرى از روزه و رياضت نفوس است ، و در واقع هر دو شاخه هائى از تقوا محسوب مى شود، همان تقوايى كه به عنوان هدف نهايى روزه معرفى شده است .
ذكر اين نكته نيز لازم است كه تعبير به ((اكل )) (خوردن ) معنى وسيع و گستردهاى دارد كه هر گونه تصرفى را شامل مى شود، و در واقع اين تعبير كنايه اى است از انواع تصرفات ، و ((اكل )) يك مصداق روشن آن است .
سپس در ذيل آيه ، انگشت روى يك نمونه بارز ((اكل مال به باطل )) (خوردن اموال مردم به ناحق ) گذاشته كه بعضى از مردم ، آن را حق خود مى شمرند به گمان اينكه به حكم قاضى ، آن را به چنگ آورده اند، مى فرمايد: ((براى خوردن قسمتى از اموال مردم به گناه ، بخشى از آن را به قضات ندهيد در حالى كه مى دانيد)) (و تدلوا بها الى الحكام لتاكلوا فريقا من اموال الناس بالاثم و انتم تعلمون ).
((تدلوا)) از ماده ((ادلاء))، در اصل به معنى فرستادن دلو در چاه براى بيرون آوردن آب است و اين تعبير زيبائى است كه در مواقعى كه انسان تسبيب اسبابى مى كند كه به منظور خاصى نايل گردد به كار مى رود.
در تفسير اين جمله دو احتمال وجود دارد:
نخست اينكه : منظور آن است كه بخشى از مال را به صورت هديه يا رشوه (و هر دو در اينجا يكى است ) به قضات دهند كه بقيه را تملك كنند، قرآن مى گويد: گر چه ظاهرا در اينجا به حكم قاضى مال را به چنگ آورده ايد، ولى اين اكل مال به باطل است و گناه .
دوم اينكه : منظور آن است كه مسائل مالى را براى سوء استفاده به نزد حكام نبريد، مثل اينكه امانتى ، يا اموال يتيم بدون شاهد نزد انسان باشد و هنگامى كه طرف مطالبه مى كند، او را به نزد قاضى ببرند، و چون دليل و شاهدى ندارد، اموالش را به حكم قاضى تملك كند، اين كار نيز گناه است و اكل مال به باطل .
مانعى ندارد كه آيه مفهوم گستردهاى داشته باشد كه هر دو در جمله لا تدلوا جمع باشد، هر چند هر يك از مفسران در اينجا احتمالى را پذيرفته اند.
جالب اينكه در حديثى از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى خوانيم كه فرمود: انما انا بشر و انما ياتينى الخصم فلعل بعضكم ان يكون الحن بحجته من بعض فاقضى له فمن قضيت له بحق مسلم ، فانما هى قطعة من نار فليحملها او ليذرها.
((من بشرى مثل شما هستم (و مامورم طبق ظاهر ميان شما داورى كنم ) گاه نزاعى نزد من طرح مى شود، و شايد بعضى در اقامه دليل از ديگرى نيرومندتر باشد و من به مقتضاى ظاهر دليلش به سود او قضاوت مى كنم اما بدانيد چنانكه من حق كسى را (بر حسب ظاهر) براى ديگرى قضاوت كنم (و در واقع مال او نباشد فكر نكنيد چون پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) به نفع او حكومت كرده ، براى او حلال است ) آن قطعه اى از آتش است ، اگر آتش را مى خواهد، آن را بپذيرد، و گرنه آن را رها سازد
نكته :
رشوه خوارى بلاى بزرگ جامعه ها!
يكى از بلاهاى بزرگى كه از قديم ترين زمانها دامنگير بشر شده و امروز با شدت بيشتر ادامه دارد، بلاى رشوه خوارى است كه يكى از بزرگترين موانع اجراى عدالت اجتماعى بوده و هست و سبب مى شود قوانين كه قاعدتا بايد حافظ منافع طبقات ضعيف باشد به سود مظالم طبقات نيرومند كه بايد قانون آنها را محدود كند به كار بيفتد.
زيرا زورمندان و اقويا، همواره قادرند كه با نيروى خود، از منافع خويش دفاع كنند، و اين ضعفا هستند كه بايد منافع و حقوق آنها در پناه قانون حفظ شود، بديهى است اگر باب رشوه گشوده شود قوانين درست نتيجه معكوس خواهد داد، زيرا اقويا هستند كه قدرت بر پرداختن رشوه دارند و در نتيجه قوانين بازيچه تازهاى در دست آنها براى ادامه ظلم و ستم و تجاوز به حقوق ضعفا خواهد شد.
به همين دليل در هر اجتماعى ، رشوه نفوذ كند، شيرازه زندگى آنها از هم مى پاشد و ظلم و فساد و بيعدالتى و تبعيض در همه سازمانهاى آنها نفوذ مى كند و از قانون عدالت جز نامى باقى نخواهد ماند لذا در اسلام مساله رشوه خوارى با شدت هر چه تمامتر مورد تقبيح قرار گرفته و محكوم شده است و يكى از گناهان كبيره محسوب مى شود.
ولى قابل توجه اين است كه زشتى رشوه سبب مى شود كه اين هدف شوم در لابلاى عبارات و عناوين فريبنده ديگر انجام گيرد و رشوه خوار و رشوه دهنده از نامهايى مانند هديه ، تعارف ، حق و حساب ، حق الزحمه و انعام استفاده كنند ولى روشن است اين تغيير نامها به هيچ وجه تغييرى در ماهيت آن نمى دهد و در هر صورت پولى كه از اين طريق گرفته مى شود حرام و نامشروع است .
در نهج البلاغه در داستان هديه آوردن اشعث بن قيس مى خوانيم كه او براى پيروزى بر طرف دعواى خود در محكمه عدل على (عليه السلام ) متوسل به رشوه شد و شبانه ظرفى پر از حلواى لذيذ به در خانه على (عليه السلام ) آورد و نام آن را هديه گذاشت على (عليه السلام ) بر آشفت و فرمود: ((هبلتك الهبول اعن دين الله اتيتنى لتخدعنى ؟... و الله لو اعطيت الاقاليم السبعة بما تحت افلاكها على ان اعصى الله فى نملة اسلبها جلب شعيرة ما فعلته و ان دنياكم عندى لاهون من ورقة فى فم جرادة تقضمها ما لعلى و لنعيم يفنى و لذة لا تبقى .))
((سوگواران بر عزايت اشك بريزند، آيا با اين عنوان آمده اى كه مرا فريب دهى و از آيين حق باز دارى ؟... به خدا سوگند اگر هفت اقليم را با آنچه در زير آسمانهاى آنها است به من دهند كه پوست جوى را از دهان مورچه اى به ظلم بگيرم هرگز نخواهم كرد، دنياى شما از برگ جويده اى در دهان ملخ براى من كم ارزشتر است على را با نعمتهاى فانى و لذتهاى زودگذر چه كار؟...))
اسلام رشوه را در هر شكل و قيافه اى محكوم كرده است ، در تاريخ زندگى پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى خوانيم كه : به او خبر دادند يكى از فرماندارانش رشوه اى در شكل هديه پذيرفته ، حضرت بر آشفت و به او فرمود:كيف تاخذ ما ليس لك بحق ؟!
((چرا آنچه حق تو نيست مى گيرى او در پاسخ با معذرت خواهى گفت : ((لقد كانت هدية يا رسول الله )) آنچه گرفتم هديه بود اى پيامبر خدا.
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: ((ارأ يت لو قعد احدكم فى داره و لم نوله عملا اكان الناس يهدونه شيئا؟.))
اگر شما در خانه بنشينيد و از طرف من فرماندار محلى نباشيد آيا مردم به شما هديه اى مى دهند؟ سپس دستور داد هديه را گرفتند و در بيت المال قرار دادند و وى را از كار بركنار كرد.
اسلام حتى براى اينكه قاضى گرفتار رشوه هاى مخفى و ناپيدا نشود، دستور مى دهد قاضى نبايد شخصا به بازار برود مبادا تخفيف قيمتها بطور ناخود آگاه روى قاضى اثر بگذارد و در قضاوت جانبدارى تخفيف دهنده را كند، چه خوب است مسلمانان از كتاب آسمانى خود الهام بگيرند و همه چيز خود را در پاى بت رشوه خوارى قربانى نكنند.
مساله رشوه در اسلام به قدرى مهم است كه امام صادق (عليه السلام ) درباره آن مى فرمايد: ((و اما الرشا فى الحكم فهو الكفر بالله العظيم ))، اما رشوه در قضاوت ، كفر به خداوند بزرگ است .
و در حديث معروفى كه از رسول خدا نقل شده چنين مى خوانيم : ((لعن الله الراشى و المرتشى و الماشى بينهما))، خداوند گيرنده و دهنده رشوه و آن كس را كه واسطه ميان آن دو است از رحمت خود دور گرداند.
منوی اصلی
پایگاه مراجع تقلید
-
امام خمینی (ره)
- آیت الله خامنه ای
- آیت الله تبریزی
- آیت الله سیستانی
-
آیت الله شاهرودی
- آیت الله مکارم شیرازی
- آیت الله فاضل لنکرانی
- آيت الله صافي گلپايگاني
- آيت الله بهجت
- آيت الله نوري همداني
- آيت الله محمد علي گرامي
- آيت الله ابوالقاسم خوئي
- آيت الله جعفر سبحاني
- آيت الله مظاهري اصفهاني
- آيت الله عبداله جوادي آملي
- آيت الله زنجاني
- آيت الله علوي گرگاني
- آيت الله روحاني
- آيت الله وحيد خراساني
- آيت الله ملكوتي
- آيت الله اراكي