رمضان ماه مهمانی خدا
قرآن کتاب آسمانی
ذکر ایام هفته
شنبـه » یا رب العالمین
يـك شنبـه » يا ذالجلال و اکرام
دوشنبـه » یا قاضی الحاجات
سه شنبـه » یا ارحم الراحمین
چهارشنبه » یا حی یا قیوم
پنج شنبـه » لا اله الا الله ملک الحق المبین
جمعـه » صلوات بر محمد و ال محمد

اوقات شرعی

روزشمارغدیر

روزشمار غدیر

نهج البلاغه

كلام : 56

User Rating
( 0 Votes ) 

سخنى از آن حضرت (ع ) در خطاب به اصحاب خود:

بدانيد كه پس از من مردى پرخوار و شكم پرست بر شما چيره خواهد شد، كه هر چه به چنگش افتد بخورد و هر چه نيابد طلب كند. بكشيدش . ولى هرگز نتوانيد. از شما مى خواهد كه مرا دشنام دهيد و ناسزا گوييد و از من بيزارى جوييد. اما دشنام و ناسزا بگوييد. زيرا براى من مايه پاكى است و هم سبب رهايى شما از مرگ . اما بيزارى ، از من بيزارى مجوييد كه من بر فطرت اسلام زاده شده ام و به ايمان و هجرت بر ديگران سبقت گرفته ام .

و من كلام له ع لاءصْحابه :

اءَمَّا إِنَّهُ سَيَظْهَرُ عَلَيْكُمْ بَعْدِي رَجُلٌ رَحْبُ الْبُلْعُومِ مُنْدَحِقُ الْبَطْنِ يَأْكُلُ مَا يَجِدُ وَ يَطْلُبُ مَا لاَ يَجِدُ فَاقْتُلُوهُ وَ لَنْ تَقْتُلُوهُ اءَلاَ وَ إِنَّهُ سَيَأْمُرُكُمْ بِسَبِّي وَ الْبَرَاءَةِ مِنِّي فَاءَمَّا السَّبُّ فَسُبُّونِى ، فَإِنَّهُ لِي زَكَاةٌ وَ لَكُمْ نَجَاةٌ؛ وَ اءَمَّا الْبَرَاءَةُ فَلاَ تَتَبَرَّءُوا مِنِّي فَإِنِّي وُلِدْتُ عَلَى الْفِطْرَةِ وَ سَبَقْتُ إِلَى الْإِيمَانِ وَ الْهِجْرَةِ.

كلام : 55

User Rating
( 0 Votes ) 

سخنى از آن حضرت (ع )

ما با رسول الله (صلى اللّه عليه و آله ) بوديم . پدران و فرزندان و برادران و عموهاى خود را مى كشتيم و اين جز به ايمان و تسليم ما نمى افزود، كه بر راه راست بوديم و بر سوزش ‍ آلام شكيبايى مى ورزيديم و در جهاد با دشمن به جدّ در ايستاده بوديم . بسا مردى از ما و مردى از دشمنان ما، مردانه ، پنجه در مى افكندند، تا كداميك ديگرى را شرنگ مرگ چشاند. گاه ما بوديم كه جام مرگ از دست دشمن مى گرفتيم و گاه دشمن بود كه جام مرگ از دست ما مى گرفت . چون خداوند صداقت ما را در پيكار ديد، دشمن ما را خوار و زبون ساخت و ما را پيروزى داد. تا اسلام استقرار يافت و از خوف دشمنان آرميد و در منزلگاههاى خود ماءوا گزيد، به جان خودم سوگند، اگر شيوه و سيرت شما را پيش گرفته بوديم ، حتى ستونى از اين بنا برپا نمى شد و درخت اسلام را شاخه ترى نمى روييد. به خدا سوگند، آنچه زين پس مى دوشيد خون خواهد بود و نصيبى جز پشيمانى نخواهيد برد.

ادامه مطلب...

كلام : 54

User Rating
( 0 Votes ) 

سخنى از آن حضرت (ع )، ياران على (ع ) مى گفتند، كه چرا در نبرد صفين درنگ مى كند و به آنان اجازت جنگ نمى دهد. و او در پاسخ چنين گفت :

اما اينكه مى گوييد كه اين درنگ به اين سبب است كه مرگ را ناخوش مى دارم ، به خدا سوگند، باكى ندارم كه من به سراغ مرگ روم يا مرگ به سراغ من آيد. اما اينكه مى گوييد كه در پيكار با مردم شام دچار ترديد شده ام ، به خدا سوگند، هيچگاه جنگ را حتى يك روز به تاءخير نينداختم مگر به آن اميد كه گروهى از مخالفان به من پيوندند و به وسيله من هدايت شوند. و با چشمان كم سوى خود پرتوى از راه مرا بنگرند و به راه آيند. چنين حالى را دوست تر دارم از كشتن ايشان در عين ضلالت ، هر چند، خود گناه خود به گردن گيرند.

 

و من كلام له ع وَ قَدْ استبطاء اءَصْحابه إ ذنه لَهُمْ فِي الْقِتال بِصفّين :

اءَمَّا قَوْلُكُمْ: اءَ كُلَّ ذَلِكَ كَرَاهِيَةَ الْمَوْتِ؟ فَوَاللَّهِ مَا اءُبَالِي دَخَلْتُ إِلَى الْمَوْتِ اءَوْ خَرَجَ الْمَوْتُ إِلَيَّ، وَ اءَمَّا قَوْلُكُمْ: شَكّا فِى اءَهْلِ الشَّامِ فَوَاللَّهِ مَا دَفَعْتُ الْحَرْبَ يَوْما إِلا وَ اءَنَا اءَطْمَعُ اءَنْ تَلْحَقَ بِى طَائِفَةٌ فَتَهْتَدِىَ بِى وَ تَعْشُوَ إِلَى ضَوْئِى وَ ذَلِكَ اءَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ اءَنْ اءَقْتُلَهَا عَلَى ضَلاَلِهَا وَ إِنْ كَانَتْ تَبُوءُ بآثَامِهَا.

خطبه : 53

User Rating
( 0 Votes ) 

سخنى از آن حضرت (ع ) در ذكر بيعت :

بر سر من هجوم آوردند، آنسان ، كه اشتران تشنه به آبشخور روى نهند: اشترانى كه شترچران ، مهار از سر و زانوبند از پايشان گشوده باشد. به گونه اى ، كه پنداشتم مى خواهند مرا بكشند يا يكديگر را در برابر من از پاى درآورند. زير و روى كار را بر رسيدم (به گونه اى كه خواب از چشمم بريد.) ديدم يا بايد با اين قوم بجنگم يا آنچه را محمد (صلى اللّه عليه و آله ) آورده انكار كنم . پس ، جنگ با آنان را از عذاب خدا آسانتر يافتم كه رنجهاى اين جهانى ، تحمل پذيرتر از عذابهاى آن جهانى است .

 

و من خطبة له ع فِى ذِكْر الْبَيْعة :

فَتَدَاكُّوا عَلَيَّ تَدَاكَّ الْإِبِلِ الْهِيمِ يَوْمَ وِرْدِهَا قَدْ اءَرْسَلَهَا رَاعِيهَا وَ خُلِعَتْ مَثَانِيهَا حَتَّى ظَنَنْتُ اءَنَّهُمْ قَاتِلِىَّ اءَوْ بَعْضُهُمْ قَاتِلُ بَعْضٍ لَدَيَّ وَ قَدْ قَلَّبْتُ هَذَا الْاءَمْرَ بَطْنَهُ وَ ظَهْرَهُ حَتَّى مَنَعَنِي النَّوْمَ فَمَا وَجَدْتُنِي يَسَعُنِي إِلا قِتَالُهُمْ اءَوِ الْجُحُودُ بِمَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ ص فَكَانَتْ مُعَالَجَةُ الْقِتَالِ اءَهْوَنَ عَلَيَّ مِنْ مُعَالَجَةِ الْعِقَابِ وَ مَوْتَاتُ الدُّنْيَا اءَهْوَنَ عَلَيَّ مِنْ مَوْتَاتِ الْآخِرَةِ.

سخنى از آن حضرت (ع ) در ذكر بيعت :

بر سر من هجوم آوردند، آنسان ، كه اشتران تشنه به آبشخور روى نهند: اشترانى كه شترچران ، مهار از سر و زانوبند از پايشان گشوده باشد. به گونه اى ، كه پنداشتم مى خواهند مرا بكشند يا يكديگر را در برابر من از پاى درآورند. زير و روى كار را بر رسيدم (به گونه اى كه خواب از چشمم بريد.) ديدم يا بايد با اين قوم بجنگم يا آنچه را محمد (صلى اللّه عليه و آله ) آورده انكار كنم . پس ، جنگ با آنان را از عذاب خدا آسانتر يافتم كه رنجهاى اين جهانى ، تحمل پذيرتر از عذابهاى آن جهانى است .

خطبه : 52

User Rating
( 0 Votes ) 

خطبه اى از آن حضرت (ع ) گزيده اى از اين خطبه را پيش از اين آورديم . در اينجا، روايت ديگرى از آن را مى آوريم .زيرا ميان دو روايت تفاوتهايى است :

بدانيد، كه دنيا پيوند بريده است و روى در رفتن دارد و بانگ وداع برداشته و خوشيهايش ‍ جامه دگر كرده اند. آرى ، دنيا پشت كرده و شتابان مى رود و ساكنان خود را به سوى فنا مى راند و همسايگان خود را به ديار مرگ مى كشاند. شهد آن به شرنگ بدل شده و زلال آن تيره گرديده . از آن بر جاى نمانده ، مگر ته مانده اى ، به قدر قطره اى چند در ته خردك مشكى يا به قدر جرعه اى كه روى ريگى را كه در ته قدحى افكنده باشند، بپوشاند، كه اگر تشنه اى آن را بمكد از او دفع عطش نكند. اى بندگان خدا، آهنگ سفر كنيد، از اين سرايى كه ساكنانش دستخوش زوال اند. مبادا، كه در اين سراى فانى گرفتار خواهشهاى نفسانى شويد و نپنداريد، كه زندگى شما در آنجا به دراز خواهد كشيد.

به خدا سوگند، اگر چون اشتران فرزند مرده ، ناله سر دهيد و چون ، آواز حزين كبوتران جفت گم كرده زارى كنيد، و چون راهبان تارك دنيا فرياد برآوريد و مال و فرزند، رها كرده به سوى خدا رويد تا شما را به خود نزديك سازد و درجت شما فرا برد، يا گناهى را كه رسولان او در دفتر اعمال نوشته اند بزدايد، هر آينه ، در برابر ثوابى كه براى شما اميد مى دارم يا در برابر عذابى كه شما را از آن بيم مى دهم ، بس ناچيز است و اندك .

به خدا قسم ، اگر از عشق به خداوند يا از ترس ‍ او دلهايتان گداخته شود و از شوق و بيم از چشمانتان خون روان گردد و، تا دنيا باقى است ، در همين حال بمانيد، اين اعمال و نهايت كوششى كه در طاعت او به كار مى بريد، در برابر نعمتهايى بزرگ كه خدا به شما ارزانى داشته ، هيچ است و در برابر اين موهبت كه شما را به ايمان راه نموده است بى مقدار.

و هم از اين خطبه (در عيد اضحى و قربانى ):

شرط كامل بودن قربانى اين است كه گوشش ‍ را بنگرند تا سالم باشد، نه بريده يا شكافته ، و در چشمش عيبى نباشد. پس اگر گوش و چشمش درست بود قربانى كامل است ، هر چند، شاخ شكسته يا لنگ باشد و لنگ لنگان به سوى قربانگاه رود.

رضى گويد منسك در اينجا به معنى مذبح (قربانگاه ) است .

ادامه مطلب...