سایت مرتبط
اوقات شرعی
روزشمارغدیر
نهج البلاغه
خطبه : 26
( 0 Votes )
- توضیحات
- منتشر شده در دوشنبه, 17 تیر 1392 16:03
- نوشته شده توسط اپراتور Sahand-Kavir.Com
خطبه اى از آن حضرت (ع )
خداوند، محمد (صلى اللّه عليه و آله ) را مبعوث داشت كه بيم دهنده جهانيان باشد و امين وحى او. و شما اى جماعت عربها، پيش از آن ، بدترين آيين را داشتيد و در بدترين جايها به سر مى برديد و در زمينهاى سنگلاخ و ناهموار مى زيستيد و با مارهاى سخت و كرّ همخانه بوديد. آبى تيره و ناگوار مى نوشيديد و طعامى درشت و خشن مى خورديد و خون يكديگر مى ريختيد و از خويش و پيوند بريده بوديد. بتان در ميان شما برپا بودند و خود غرقه گناه بوديد.
و هم از اين خطبه :
به هر جاى نگريستم ، براى خود ياورى جز اهل بيتم نيافتم و نخواستم كه آنها به كام مرگ روند. ديده فرو بستم ، با آنكه خاشاك در ديده داشتم و شرنگ نامرادى نوشيدم ، با آنكه استخوان در گلويم شكسته بود و غم گلويم را فشرده بود و من شكيبايى مى ورزيدم . و به چيزى تلختر از حنظل ، كه به كامم ريخته بودند، صبر كردم .
و هم از اين خطبه :
تا بهايى نگرفت بيعت نكرد(13) آنكه فروخت سودى نكرد و آنكه خريد خوار و ذليل شد. جنگ را آماده شويد و ساز و برگ نبرد مهيا داريد كه آتش كارزار افروخته شده و شعله آن بالا گرفته است . پايدارى ورزيد كه پايدارى بيش از هر سلاح ديگر پيروزى را ميسر گرداند.
خطبه : 25
( 0 Votes )
- توضیحات
- منتشر شده در دوشنبه, 17 تیر 1392 16:00
- نوشته شده توسط اپراتور Sahand-Kavir.Com
خطبه اى از آن حضرت (ع )، پياپى به اميرالمؤ منين خبر مى رسيد، كه اصحاب معاويه بر بلاد مستولى شده اند. عبيد الله بن عباس و سعيد بن نمران كه كارگزاران او در يمن بودند، نيز بيامدند. بسر بن ابى ارطاة بر آنان چيره شده بود. على (ع ) در حالى كه از درنگ اصحاب خود در امر جهاد، و مخالفت ورزيدنشان با راءى و نظر خود ملول شده بود، بر منبر شد و چنين فرمود:
براى من جز كوفه قلمروى باقى نمانده است . تنها بست و گشاد كارهاى كوفه است كه با من است . اى كوفه اگر جز تو جاى ديگرى براى من نمانده ، و تو نيز دستخوش گردبادهاى توفنده اى ، خدا چهره ات را زشت گرداناد.
لعمر ابيك الخير يا عمرو انّنى
على و ضر من ذا لاناء قليل
((اى عمرو سوگند به جان پدر نيكويت كه براى من در اين كاسه جز ته مانده اى از چربى نمانده است .))
پس آن حضرت (ع ) فرمود:
خبر يافتم كه بسر بر يمن غلبه يافته ، به خدا سوگند، پندارم كه اين قوم بزودى بر شما چيره شوند. زيرا آنها با آنكه بر باطل اند، دست در دست هم دارند و شما با آنكه بر حق هستيد، پراكنده ايد. شما امامتان را، كه حق با اوست ، نافرمانى مى كنيد و آنان پيشواى خود را با آنكه بر باطل است فرمانبردارند.
آنان با بيعتى كه با پيشواى خود كرده اند، امانت نگه مى دارند و شما خيانت مى ورزيد. آنان در شهرهاى خود اهل صلاح و درستى هستند و شما اهل فساد و نادرستى . به گونه اى كه اگر قدحى چوبين را به يكى از شما سپارم ، ترسم كه حلقه ها و تسمه آن را بدزدد. بار خدايا، من از اينان ملول گشته ام و اينان از من ملول گشته اند. من از ايشان دلتنگ و خسته شده ام و ايشان از من دلتنگ و خسته شده اند. بهتر از ايشان را به من ارزانى دار و بدتر از مرا بر ايشان برگمار. بار خدايا، دلهايشان آب كن ، آنسان كه نمك در آب . به خدا سوگند، دوست دارم به جاى انبوه شما، تنها هزار سوار از بنى فراس بن غنم در فرمان داشتم
هنالك لو دعوت اتاك منهم
فوارس مثل ارمية الحميم
((اگر آنان را فراخوانى ، به يكباره ، سوارانى چون ابرهاى تابستانى مى تازند و به سوى تو مى آيند)).
و از منبر فرود آمد.
من مى گويم ((ارميه )) جمع رمى است ، يعنى ابرها. و ((حميم )) به معنى فصل تابستان است . شاعر، ((ابر تابستانى )) گفته ، زيرا ابر تابستان چون آب ندارد تند سير است ولى ابرى كه در آن آب باشد كند سير. چنين ابرهايى ويژه فصل زمستان باشد. شاعر، سواران را به هنگام فرياد خواهى در تاخت ، به ابرهاى تابستانى تشبيه كرده كه گويد: هنالك لو دعوت اتاك منهم ...
خطبه : 24
( 0 Votes )
- توضیحات
- منتشر شده در دوشنبه, 17 تیر 1392 15:56
- نوشته شده توسط اپراتور Sahand-Kavir.Com
خطبه اى از آن حضرت (ع ) كه كلام جامعى در سوغ دادن به جنگ با مخالف است
به جان خودم سوگند، در نبرد با كسى كه مخالفت حق كند و طريق گمراهى سپرد، نه مداهنه مى كنم و نه سستى . اى بندگان خدا، از خداى بترسيد و از خشم خدا، در پناه رحمت خدا بگريزيد. و آن راه روشنى را كه در پيش پاى شما گشاده است بسپريد و به آنچه شما را بدان مكلف ساخته ، قيام كنيد كه على ضامن پيروزى شماست در آن جهان ، هر چند، در اين جهان پيروزى حاصل نكنيد.
و من خطبة له ع و هي كلمة جامعة له ، فيها تسويغ قتال المخالف ، و الدعوة إ لى طاعة اللّه ، و الترقي فيها لضمان الفوز
وَ لَعَمْرِي ما عَلَيَّ مِنْ قِتَالِ مَنْ خَالَفَ الْحَقَّ وَ خَابَطَ الْغَيَّ مِنْ إ دْهَانٍ وَ لا إِيهَانٍ فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ، وَ فِرُّوا إ لَى اللَّهِ مِنَ اللَّهِ، وَ امْضُوا فِي الَّذِي نَهَجَهُ لَكُمْ، وَ قُومُوا بِمَا عَصَبَهُ بِكُمْ، فَعَلِيُّ ضَامِنٌ لِفَلْجِكُمْ آجِلاً إ نْ لَمْ تُمْنَحُوهُ عَاجِلاً.
خطبه : 23
( 0 Votes )
- توضیحات
- منتشر شده در دوشنبه, 17 تیر 1392 15:21
- نوشته شده توسط اپراتور Sahand-Kavir.Com
خطبه اى از آن حضرت (ع )
اما بعد. تقدير الهى همانند قطره هاى باران ، براى هركس كه مقدر شده خواه اندك و خواه بسيار، از آسمان به زمين مى آيد. پس اگر كسى مال و منال برادر خود را بيش از خود يابد، نبايد كه بر او رشك برد. زيرا مسلمان تا زمانى كه آلوده فرومايگى نشده - به گونه اى كه چون از آن ياد شود اظهار حقارت و خشوع كند و زبان طاعنان سفله در حق او دراز گردد - همانند قمار كننده تيز چنگى است كه چشم به راه نخستين پيروزى خود در تيرهاى قمار است ، كه براى او مالى در پى دارد و باختهاى او را نيز جبران نمايد. به همين گونه ، مسلمان از خيانت بيزار از خداى تعالى خواستار يكى از اين دو خوبى است :
يكى آنكه دعوت حق را اجابت كند و به نزد او رود، كه هر چه در نزد خداوند است ، خير اوست . ديگر آنكه ، در اين جهان روزيش عطا كرده و صاحب زن و فرزند و مال و منال بود. و در عين حال ، دين و حيثيت و شرف او هم در امان مانده است . مال و فرزندان كشته اين جهان اند و عمل صالح كشته آخرت است و بسا باشد كه خداوند اين هر دو نعمت را نصيب مردمانى كند. پس بترسيد از خدا، بترسيد از آن چيزها كه خدا شما را از آنها بيم داده است . و بترسيد، ولى نه از آنگونه كه عذرخواه گناهانتان باشد. كارهاى نيك به جاى آوريد ولى نه به قصد خودنمايى كه مردم ببينند يا از ديگرى بشنوند. زيرا هركس عملى را نه براى خدا انجام دهد خدا سزاى عملش را به كسى حوالت كند كه به خاطر او عمل كرده است . از خدا مى طلبم مقام و مرتبت شهيدان را و زيستن با نيكبختان را و مرافقت با پيامبران را.
اى مردم ، آدمى هر چند توانگر بود، از عشيره خويش و دفاع آنان از او، به دست و زبان ، بى نياز نباشد. زيرا عشيره هركس ، بزرگترين محافظان او هستند كه از پشت سر حمايتش مى كنند و بيش از ديگر مردم ، اوضاع پراكنده او را به سامان مى آورند و چون حادثه اى بر او فرود آيد از ديگران بدو مهربانترند و نام نيكى كه خدا براى آدمى در ميان مردم مى گذارد از مالى كه ديگران براى او به ميراث مى گذارند بهتر است .
از اين خطبه :
بدانيد كه هيچيك از شما نبايد از خويشاوندى ، كه گرفتار فقر و بينوايى است روى يارى برتابد. بايد كه ياريش دهد، به مالى كه اگر انفاقش نكند، بر داراييش نيفزايد و اگر انفاقش كند، سبب نقصان در مال او نگردد. هر كس كه دست يارى از عشيره خود فرو بندد، يك دست از يارى آنان كاسته شده ، ولى او از يارى دستهاى بسيارى خود را محروم داشته . هركس كه با اطرافيان خود بمدارا رفتار كند همواره دوستى و مودت آنان را نصيب خود ساخته است .
من مى گويم :
در متن خطبه ((غفيرة )) به معنى كثير است و به جاى ((الجمع الكثير)) مى گويند ((الجم الغفير)) يا ((الجماء الغفير)). در روايتى هم به جاى ((غفيرة ))، ((عفوة )) آمده است . و ((عفوة )) چيز نيكو را گويند. ((اكلت عفوة الطعام )) يعنى طعام نيكو را خوردم . ((هركس دست يارى از عشيره خود...)) بدين معنى است كه كسى كه يارى خود را از عشيره اش دريغ مى دارد يارى يك تن را از آنان دريغ داشته و اگر به يارى آنان نيازش افتد و بخواهد كه ياريش كنند، به ياريش برنخيزند پس ، از مساعدت دستهاى بسيار محروم ماند. و گروه زيادى را از يارى خود باز داشته است .
خطبه : 22
( 0 Votes )
- توضیحات
- منتشر شده در دوشنبه, 17 تیر 1392 15:19
- نوشته شده توسط اپراتور Sahand-Kavir.Com
خطبه اى از آن حضرت (ع )
آگاه باشيد، كه شيطان حزب خود را بر انگيخته و سپاه خويش بسيج كرده ، تا بار ديگر، ستم در جاى خود مستقر گردد و باطل به جايگاه خود بازگردد. به خدا سوگند، هر چه كوشيدند منكرى از من نديدند ولى ميان من و خود به انصاف داورى نكردند.از من حقى را مى طلبند كه خود آن را واگذاشته اند و خونى را مى خواهند كه خود ريخته اند(12) اگر مى گويند كه من در ريختن آن خون شريكشان بوده ام ، مگر نه اين است كه آنها را در آن نصيبى بوده است و اگر آنان خود بتنهايى آن خون ريخته اند، پس جز آنها كسى گناهكار نخواهد بود و به كيفر آن دچارند. هر دليل كه بياورند، به زيان خود آنهاست .از مادرى شير مى خواهند كه پستانش خشكيده است و مى خواهند بدعتى را زنده كنند كه ديگر مرده است . چه نوميد است اين دعوت كننده ! كيست آنكه فرا مى خواند؟ و به چه چيز بايد پاسخ داد؟
به هر چه خداوند ميان من و ايشان داورى كند، بدان خشنودم ، كه او به كردارهاى ايشان آگاه است . اگر سر بر تابند شمشير تيز حوالتشان كنم ، كه شمشير درمان باطل است و ياريگر حق . شگفت در اين است كه مرا به آوردگاه مى خوانند و مى خواهند كه در نبرد پاى بفشرم . مادرانشان در سوگشان بگريند. هيچگاه كسى نتوانسته مرا از تهديد به جنگ بترساند يا از ضرب شمشير به وحشت افكند. زيرا من در ايمان به خدا به مرز يقين رسيده ام و هرگز در دين خود شبهه نياورم .منوی اصلی
پایگاه مراجع تقلید
-
امام خمینی (ره)
- آیت الله خامنه ای
- آیت الله تبریزی
- آیت الله سیستانی
-
آیت الله شاهرودی
- آیت الله مکارم شیرازی
- آیت الله فاضل لنکرانی
- آيت الله صافي گلپايگاني
- آيت الله بهجت
- آيت الله نوري همداني
- آيت الله محمد علي گرامي
- آيت الله ابوالقاسم خوئي
- آيت الله جعفر سبحاني
- آيت الله مظاهري اصفهاني
- آيت الله عبداله جوادي آملي
- آيت الله زنجاني
- آيت الله علوي گرگاني
- آيت الله روحاني
- آيت الله وحيد خراساني
- آيت الله ملكوتي
- آيت الله اراكي